پسر گرسنه اش می شود ،
شتابان به طرف یخچال می رود در یخچال را باز می کند
عرق شرم ...بر پیشانی پدر می نشیند
پسرک این را می داند
دست می برد بطری آب را بر می دارد ...
کمی آب در لیوان می ریزد
صدایش را بلند می کند ،
" چقدر تشنه بودم "
پدر این را می داند
پسر کوچولو اش چقدر بزرگ شده است ...
سلام خیلی دپرس شدم اطرافمون پرازاین موارده ولی افسوس که به خودمون نمیگیریم............
خب اینا رو به بعضیا بگو دیگه .......
امیدوارم منظورمو متوجه شده باشی.
با عرض پوزش من متوجه نشدم
خدا لعنت کنه این گرونی و این همه بی عدالتی تو جامعه روووووو ( گریه ) !
داداش داغونم نکن
دادا داغون شدن نداره فقط کافیه یکم به اطرافمون بیشتر توجه کنیم البته کار سختیه ولی از یه جایی باید شروع کرد آروم آروم
داداش روحیه ای که داشتم حال وهوامو ازم گرفتی :خیلی ناراحت شدم ولی دستت درد نکنه که یادمون انداختی چنین افرادی هستن چون وقتی همه چیزت فراهم باشه ازاین افراد یادت میره البته همه ی ما اینجوریم
معذرت میخوام عزیز ولی...
دیگه خودت جواب خودتو دادی نیاز به پاسخ خاصی نیست