سخنانی از کوروش کبیر....
سخنانی از سایر دانشمندان و بزرگان در ادامه مطلب
دستانی که کمک می کنند پاکتر از دستهایی هستند که رو به آسمان دعا می کنند
.
.
اگر میخواهید دشمنان خود را تنبیه کنید به دوستان خود محبت کنید
.
.
سخت کوشی هرگز کسی را نکشته است، نگرانی از آن است که انسان را از بین می برد
.
.
اگر همان کاری را انجام دهید که همیشه انجام می دادید، همان نتیجه ای را می گیرید که همیشه می گرفتید
ادامه مطلب ... با توجه به نزدیک شدن چهارشنبه سوری قبل از پریدن از روی آتش به موارد زیر توجه کنید:
۱ سایز خشتک
۲ زاویه پرش
۳ استفاده از شورت مامان دوز در زیر شلوار
۴ دوری از هر گونه هیجان و جو زدگی علی الخصوص جلوی دخترا
۵ فاصله مناسب تا شعله های آتش در هنگام پرش
۶ توکل به خدا ، آبروی شما آبروی ماست….
( ستاد پیشگیری از حوادث غیر مترقبه ! )
در ضمن، در پی اختلاف نظر در مورد اینکه شب چهارشنبه سوری 2۳ است یا ۳۰. روز 2۳ اسفند یوم الشک و از 2۳ تا ۳۰ اسفند هفته ی وحشت اعلام شد...
هرکی sms برا 4شنبه سوری میخواد، بره ادامه مطلب...
ایندفعه نوبت سعید جونه
۲۱ اسفند سالروز تولد یکی از بهترین همکلاسیمونه
سعید سپهر منش
امشب که شب تولدته بهترین ها رو آرزو کن
من هم از خدا همون بهترین ها رو برات آرزو مندم
تبریک دست خالی مرا باسخاوت بی حدت بپذیر
(تولدت مبارک)
سلام
فرا رسیدن سال نو ...بهار ۹۲ ...عید نوروز این عید باستانی همه ایرانیان را بعدا به همتون تبریک میگم الان زوده .....
شوخی کردم از الان این عیدو به همتون پیشاپیش تبریک میگم
happy new year1392
همه چیز در مورد نوروز در ادامه مطلب...
ادامه مطلب ...
این داستان جذاب خواهید خواند که پادشاهی دو شاهین کوچک به عنوان هدیه دریافت کرد با لینک ۶۹ همراه باشید…
آنها را به مربی پرندگان دربار سپرد تا برای استفاده در مراسم شکار تربیت کند.
یک ماه بعد، مربی نزد پادشاه آمد و گفت که یکی از شاهینها تربیت شده و آماده شکار است اما نمیداند چه اتفاقی برای آن یکی افتاده و از همان روز اول که آن را روی شاخهای قرار داده تکان نخورده است.
این موضوع کنجکاوی پادشاه را برانگیخت و دستور داد تا پزشکان و مشاوران دربار، کاری کنند که شاهین پرواز کند. اما هیچکدام نتوانستند.
روز بعد پادشاه دستور داد تا به همه مردم اعلام کنند که هر کس بتواند شاهین را به پرواز درآورد پاداش خوبی از پادشاه دریافت خواهد کرد.
صبح روز بعد پادشاه دید که شاهین دوم نیز با چالاکی تمام در باغ در حال پرواز است.
پادشاه دستور داد تا معجزهگر شاهین را نزد او بیاورند.
درباریان کشاورزی متواضع را نزد شاه آوردند و گفتند اوست که شاهین را به پرواز درآورد.
پادشاه پرسید: «تو شاهین را به پرواز درآوردی؟ چگونه این کار را کردی؟ شاید جادوگر هستی؟
کشاورز گفت: سرورم، کار سادهای بود، من فقط شاخهای راکه شاهین روی آن نشسته بود بریدم. شاهین فهمید که بال دارد و شروع به پرواز کرد.
گاهی لازم است برای بالا رفتن، شاخههای زیر پایمان را ببریم.
پیامک این روزهای دخترها به همدیگه!
الهی آخرین خونه تکونی مجردیت باشه
نیت کن و واسه ۳ نفر بفرست ! تا آخر عید خبرای خوبی میشنوی
اگه زنجیرو قطع کنی تا ۳سال هیچ خواستگاری نمیبینی !
نوبتی هم که باشه نوبت اقا حسین اهنگرانیه. دکتر خودمون
سالروز تولد قشنگت را با رقص سفید برف ها همچون سفیدی دلت
بر اسمان قلبمان جشن می گیریم و صمیمانه فصل شکفتنت را تبریک می گوییم...
واما جواب خود حسین در جواب دوستان=ممنون ازهمه ی دوستان.>>
دوستان>>>>>ازخودم دوستتان دارم
همینکه به فکرمایین دم همتون گرم خیلی باحالین||||||||||||||||||| اینم یه کارت شارژهدیه من به شمافقط زحمت خراشیدنش باخودتون!!!!!!!!!!!!!!!
این تست تو وبلاگ بچه های اتاق عمل بود دیدم باحاله گذاشتم...
تستی جالب و هیجان انگیز برای سنجش قدرت تمرکز...
کسب مقام اول والیبال
و مقام سوم فوتسال را در مسابقات دهه ی فجر توسط ورزشکاران فوریت را به همه ی فوریت ها و دوستداران فوریت ها تبریک عرض مینمایم.
زنان پلیس در کشورهای مختلف
اینم در جواب کسانی که میگفتن چرا ضد خانوما مطلب میذارین !!!!
به افتخارشون...
فقط یک نکته کنکوریو یادم رفته بود!!!
خواهشا جوگیر نشین
کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز اتفاقی به درون یک چاه بدون آب افتاد. کشاورز هر چه سعی کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد.
پس برای اینکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشد، کشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث عذابش نشود.
مردم با سطل روی سر الاغ خاک می ریختند اما الاغ هر بار خاک های روی بدنش را می تکاند و زیر پایش می ریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا می آمد، سعی می کرد روی خاک ها بایستد.
روستایی ها همینطور به زنده به گور کردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینکه به لبه چاه رسید و در حیرت کشاورز و روستائیان از چاه بیرون آمد …
نتیجه اخلاقی : مشکلات، مانند تلی از خاک بر سر ما می ریزند و ما همواره دو انتخاب داریم: اول اینکه اجازه بدهیم مشکلات ما را زنده به گور کنند و دوم اینکه از مشکلات سکویی بسازیم برای صعود!
گشاده دست باش، جاری باش، کمک کن (مثل رود)
باشفقت و مهربان باش (مثل خورشید)
اگرکسی اشتباه کرد آن رابه پوشان (مثل شب)
وقتی عصبانی شدی خاموش باش (مثل مرگ)
متواضع باش و کبر نداشته باش (مثل خاک)
بخشش و عفو داشته باش (مثل دریا )
اگر میخواهی دیگران خوب باشند خودت خوب باش (مثل آینه)
بسوزد آنکه سربازی بنا کرد تو را از من مرا از تو جدا کرد
گروهبانان مرا بیچاره کردند لـــ ـباس شخصی ام را پاره کردند
به خط کردند تراشیدند سرم را لباس آش خوری کردند تنم را
نشسته بود داشت تلویزیون میدید که یهو مرگ اومد پیشش …
مرگ گفت : الان نوبت توئه که ببرمت …
مرده یه کم آشفته شد و گفت : داداش اگه راه داره بیخیال ما بشو بذار واسه بعدا …
مرگ : نه اصلا راه نداره. همه چی طبق برنامست.طبق لیست من الان نوبت توئه
مرده گفت : حداقل بذار یه شربت بیارم خستگیت در بره بعد جونمو بگیر …
مرگ قبول کرد و مرده رفت شربت بیاره…
توی شربت ۲ تا قرص خواب خیلی قوی ریخت …
مرگ وقتی شربته رو خورد به خواب عمیقی فرو رفت…
مرده وقتی مرگ خواب بود لیستو برداشت اسمشو پاک کرد نوشت آخر لیست
و منتظر شد تا مرگ بیدار شه …
مرگ وقتی بیدار شد گفت : دمت گرم داداش حسابی حال دادی خستگیم در رفت !
بخاطر این محبتت منم بیخیال تو میشم و میرم از آخر شروع به جون گرفتن میکنم !
نتیجه اخلاقی:
سر هرکسی رو میشه کلاه گذاشت… الا سر مرگ….
سر مرگ رو تابحال هیچ کس نتونسته کلاه بگذاره… بیاییم با زنده ها هم …
منصفانه رفتار کنیم تا به وقت رسیدن مرگ هم منصفانه بپذیریم
که وقت رفتمونه و بی جهت تلاش مذبوحانه نکنیم !
همسر: چکار میکنی بعد اینکه من بمیرم؟ میری زن دیگه میگیری؟
شوهر: قطعا نه!
همسر: چرا نه؟ دوست نداری دوباره متاهل بشی؟
شوهر: خوب معلومه که میخوام
همسر: خوب پس چرا نمیخوای دوباره ازدواج کنی؟
شوهر: باشه باشه دوباره ازدواج میکنم
همسر: ازدواج میکنی واقعا؟
شوهر: ......!؟
همسر: یعنی تو همین خونمون باهاش زندگی میکنی؟
شوهر: البته خوب اینجا خونه خوب و بزرگیه
همسر: بهش اجازه هم میدی ماشینم رو برونه؟
شوهر: احتمال زیاد، خوب ماشین نو هست دیگه
همسر: عکسهای من رو هم با عکسهاش عوض میکنی؟
شوهر: اگر جای مناسبی باشه چرا که نه؟
همسر: جواهراتم رو هم بهش میدی؟
شوهر: مطمئنم که اون جواهرات مخصوص خودش رو طلب میکنه
همسر: یعنی کفشم رو هم میپوشه؟
شوهر: نه سایزش 38 هست
همسر: [سکوت]
شوهر: [گند زدم!]
بچه ها بیاین توبه کنیم.....
نقل شده است یکی از عذاب های جهنم اینه:
۴۰ تا دختر میذارن جلوت باید بهشون پارک دوبل یاد بدی....
وای وای.....
شوخی نیست ها......
پارک دوبل اونم به خانوم.......
خدا توبه....خدا توبه.....خدا توبه
آدمهای ساده را دوست دارم. همان ها که بدی هیچ کس را باور ندارند.
همان ها که برای همه لبخند دارند.
همان ها که همیشه هستند، برای همه هستند.
آدمهای ساده را باید مثل یک تابلوی نقاشی ساعتها تماشا کرد؛
عمرشان کوتاه است. بسکه هر کسی از راه می رسد یا ازشان سوءاستفاده
می کند یا زمینشان میزند یا درس ساده نبودن بهشان می دهد.
آدم ه......ای ساده را دوست دارم. بوی ناب “آدم” می دهند. "
آدم های ساده اندک اند...
سلام
از همه ی بازدید کنندگان وبلاگ تقاضا دارم جنبه ی شوخی داشته باشن
بابا ب خدا ما این مطالب طنز رو برا خنده میذاریم تو وب.
قصد ناراحت کردن کسی رو هم نداریم. چ دختر ... چ پسر...
با تشکر...
۱۰روش تقویت حافظه