مبر ز موی سپیدم گمان به عمر دراز

جوان زحادثه ای پیر می شود گاهی

 

 

سلام به همگی

برف میباره...

تنهایی....

 

باران !بیا و رحم کن

              تو که می آیی، یاد او هم می آید

                               آنوقت من می مانم بدون چتر
         

    روی سنگفرشهای خیسی که
طعم تنهایی می دهند!....


 

سایت عاشقانه ساکار

بی تو On line شبی باز از آن Room گذشتم
همه تن چشم شدم . دنبال ID ی تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از Case وجودم
شدم آن User دیوانه که بودم
وسط صفحه Room , Desktop یاد تو درخشید


شکلکی زرد بخندید
یادم آمد که شبی با هم از آن Chat بگذشتیم


لحظه ای بی خط و پیغام نشستیم
تو و Yahoo و Ding و دنگ
همه دلداده به یک Talk بد آهنگ


همگی دست برآورده به Keyboard
تو همه راز جهان ریخته در طرز سلامت
من بدنبال تو و معنی درك کلامت
یادم آمد که به من گفتی از این عشق حذر کن
لحظه ای چند بر این Room نظر کن


تو که امروز نگاهت به Email ی نگران است
باش فردا که PM ات با دگران است
تا فراموش کنی چندی از این Log Out , Room کن
باز گفتم حذر از Chat ندانم
ترک Chat کردن هرگز نتوانم نتوانم
روز اول که Email ام به تمنای تو پر زد
مثل Spam تو Inbox تو نشستم
تو Delet کردی ولی من نرمیدم نه گسستم
باز گفتم که تو یک Hacker و من User مستم
تا به دام تو درافتم همه Room ها رو گشتم و گشتم
تو مرا Hack بنمودی . نرمیدم . نگسستم








رفت در ظلمت شب آن شب و شبهای دگرهم
نگرفتی دگر از User آزرده خبر هم
نکنی دیگر از آن Room گذر هم

بی تو اما به چه حالی من از آن Room گذشتم Chat آئینه عشق گذران است Ding

صد پنجره پیچید Room گشودیم و در آن PM دلخواسته

گشتیم Windows و Hard و Mother Board Room ی از

پایه فرو ریخت Hacker ی Ignor تلخی زد و

بگریخت Hard بر مهر تو خندید PC از عشق تو هنگید

باران ک میبارد تو می آیی....

تورا می خواهد....بفهم

 

چتر نمی خواهد این هوای بارانی..........

 

تورا می خواهد... .

 

اشک زلال من....

میگن پُشت سر مسافر آب بریزی برمیگرده

اشــک که از آب زلال تره

 پس چرا مسافر من برنمی گرده


_____20110928_1332666408.jpg

منه کم توقع....

مــــــــرا

هیـــــــــچ چیـــــــز عـــــذاب نمی دهــــــد

جـــــــز اینکــــــــه

همیشـــــــــه دانستـــــــه خطـــــا کردم

ندانستـــــــه آلـــــــوده شدم

نشــــــناختــــــه وابســــــته شــــــدم

 

و ناخواســـــــته رانـــــــده شدم...

آغوش تو....

ازدور دوستت  دارم

بی هیچ  عطری

آغوشی

نگاهی

یا حتی لمس دستانت

تنها دوستت دارم...

اما حالا اگر  دور  شوی

390365_269945513064681_132194913506409_7

چه کنم با این  همه  دلبستگی...؟

من یه دختر شهریوری ام......

هر کی از خط قرمز اعتماد یه شهریوری عبور کنه... اسیر سرمای شدید وجودش میشه.!!

هیچ وقت یه شهریوری رو مجبور نکن بهت بگه دوست دارم

چون حین گفتن این جمله ی اجباری حالت تهوع بهش دست میده

و تو باید فاصله ی استانداردو رعایت کنی که....

سایت عاشقانه ساکار

 

برای تو

برای داداش نازنینم

 

امیدوارم به دردتون بخوره--

 

ادامه نوشته

                     

در تلاطم آغوشت احمقانه است شناگرماهری بودن.در تو تنها باید غرق شد

پس شاخه های یاس و مریم فرق دارند؟                   آری اگربسیار,اگرکم فرق دارند

شادم تصورمی کنی وقتی ندانی                             لبخندهای شادی و غم فرق دارند

برعکس می گردم طواف خانه ات را                          دیوانه ها آدم به آدم فرق دارند

من با یقین کافر,جهان با شک مسلمان                    با این حساب اهل جهنم فرق دارند

برمن به چشم کشته ی عشقت نظر کن                   پروانه های مرده باهم فرق دارند!

                                                                                                  "فاضل نظری"

پاییز را دوست دارم...

اغوشت...

 

از عجایب دنیاست

بی شک آغوش تو
از عجایب دنیاست
واردش که می شوم زمان بی معنا می شود
هیچ بعدی ندارد
بی آنکه نفس بکشم ،روحم تازه می شود …

چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان 

 

               نه به دستی ظرفی را چرک میکنند 

 

نه به حرفی دلی را آلوده  

 

          تنها به شمعی قانع اند و اندکی سکوت 

 

حسین پناهی

 


brain was tired cert eyelids مغزتان خسته شد، پلک بزنید!

كاش عشق را از پلك های خود می آموختیم

 پلك هایی كه تا وقتی خون

در رگ هایشان جاری است هردم برهم بوسه می زنند

 پلك هایی كه از سحر تا پاسی از شب

برای در آغوش كشیدن هم لحظه شماری می كنند

پلك هایی كه حتی برای دقیقه ای كوتاه هم نمی توانند

 دوری از یكدیگر را تاب بیاورند پلك هایی كه

در لحظه مرگ هم در آغوش یكدیگر جان می دهند

 عشق را باید از آن ها آموخت

 

یعقوب ندید که یوسف را در چاه می اندازند، فقط لباس خونیش را دید.

و پس از نابینایی، دیگر آن را هم ندید.

می دانست زنده است، فقط دلتنگ بود.

ندید که در بازار می فروشندش..

ندید کسی سنگ بزند...

یا با خیزران...

زینب اما دید...

آنهایی را که یعقوب، فقط شنیده بود.

 

انسانها ماشــینی ، ارتباط وایرلــس ، دوستیها مــجازی،چَت رومهای دروغین،

بیوه های اینترنتی ،لبخندهای زورکی ،لذتهای آنی ،

بوسه های شکلکی،مجنونهای آنی، لیلی های آفی

حتی کودکان ؛ شادی را در پلی استیشن جستجو میکنند !

سفره های پُرمهر، بوی غذایِ نابِ پختِ مادری، در سفارش فست فود خلاصه شده است

معنی زندگی را در گــوگــل جستجو باید کرد.

نسلی شدیم که بهترین حرفای زندگیمان رانگفتیم،فقط تایپ کردیم

کاش آدمها به همین اندازه که در دنیای مجازی برای هم جذاب و جالب هستند در

دنیای واقعی هم بودند. دنیای مجازی، دلهای مجازی رابه ارمغان می آورد

در این دنیای مجازی همه هستند اما هیچکس نیست

ودر این میان چه انسانهای ساده وشریفی هستند که به بازی

گرفته شده اند وچه احساسات پاکی جریحه دار شده است

مواظب تایپ کردنمان باشیم ،همه دلهایِ دنیا مجازی ، مجازی نیستند

بیایید در این دنیای کوچک ، خودمان به خودمان خط بدهیم

واسیر خیالبافی های افراد این دنیا نشویم

ما هم روزی باید جوابگو باشیم....

مواظب کلیک کردنمان باشیم

http://upload7.ir/images/52220135720415861045.jpg

 

 

http://upload7.ir/images/27157925334112453523.jpg

سیبی هستی آویزان
از شاخه‌ای در آسمان
باور کن
عابد نیستم
عاشقی ناگزیرم
که چنین دست‌هایم را
به چیدن تو
بلند کرده‌ام

خوش به حال باد گونه هایت را لمس می کند ...
و هیچ کس از او نمی پرسد که با تو چه نسبتی دارد!

کاش مرا باد می آفریدند
تو را برگ درختی خلق می کردند؛

عشق بازی برگ و باد را دیده ای؟!