راه فراموشی
راه فراموشی، به آتش سپردن خاطره ها و یادگار ها نیست.آنقدر نامت را به زبان می رانم،آنقدر یادت را در ذهن می پیچانم،تا هرز شوی... ... ...
از یه جایی به بعد...
از یه جایی به بعد دیگه بزرگ نمیشی، پیر میشی ...
از یه جایی به بعد دیگه خسته نمیشی، میبُری ...
از یه جایی به بعد هم دیگه تکراری نیستی، زیادی ای ...
همگی بگین آمیــــــن...
من براشون یه دعای خوب کردم اینشالا بگیره!
خدا همه مریضارو شفا بده ...
موافقی؟.
با این جمله کاملا موافق بودم واسه همین گذاشتمش...
مادرم
ولی تو پیری بچه هاشون خجالت میکشن حتی ویلچرشونو هل بدن...
اقا اجازه هست خانمتون رو نگاه کنم!؟
پدرم
ورزشکار چهارگوش زمین را .......
آخوند قرآنش را .......
و مــــن
.
.
.
.
.
.
دستان پدرم را .....
نان حلال که از زحمات تو است مقدس است باید این دستها را بوسید
خودت قضاوت کن...
خانوووووووم....شــماره بدم؟؟؟؟؟؟
خانوم خوشگِله برسونمت؟؟؟؟؟؟؟
خوشگله چن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟؟؟؟؟؟
اینها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!
بیچــاره اصـلا" اهل این حرفـــــها نبود...این قضیه به شدت آزارش می داد
تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود و
به محـــل زندگیش بازگردد.
ادامه مطلبو حتما بخون...
من در حالت های مختلف(واسه خنده)
من در حالت های مختلف(واسه خنده)
برو ادامه مطلب...
واااااای
اومد خونه درب و داغون ، بهش میگم : کجا بودی ؟
میگه امتحان رانندگی داشتم ، میگم قبول شدی ؟
میگه : والله داشتیم میرفتیم ، ماشین رو زدم تو تیر چراغ برق ، افسر سرش خورد به شیشه رفت تو کما ، منتظرم از بیمارستان در بیاد نتایج اعلام کنه ببینم قبول شدم یا نه ؟
دوستان بگن از دست دوستم کلمو به کدوم دیوار بکوبم؟؟؟؟؟؟؟
نامه ای ازمادرغضنفر...
این نامه را من میگویم و جعفر خان کفاش براید مینویسد...
ادمه مطلبو حتما بخونی...
من فقط تو را میبینم
در وجـــود هــــر زن ،
دخـتـربـچـه ای چــهارسـالـه بـبـیـن
کـه از تـو فـقـطــ مـــــهـربـانـی و تـوجـه مـی خـواهـد ،
در آغـوشـش بـگـیـر ، نـوازشـش کـن ...
خـیـالـش را راحـت کـن کـه هـسـتـی ، جـایـی نـمـی روی ،
طـوری رفـتـار کـن کـه اطـمـیـنـان حـاصـل کـنـد
زن هـای دیـگـر بـرایـت مـــــــهـم نـیـسـتـنـد ...
وقـتـی بـا نـگـرانـی مـسـیـر نـگـاهـت را دنـبـال مـی کـنـد
بـرگـرد و بـه لـبـخـنـدی مــهـمـانـش کـن و بـگـو ، بـه زبـــان بـیـاور :
" مـن فـقـطــ تــــــو را مـی بـیـنـم"
...
من ، تــو = مـــــا
تـــــمـــــــام شـــد . . .
حـــالا : تـــو ، او = شـــــمــا
مـــن هــــم بـــه ســــلامــــت . . .
- - - - - - - - - - - -
پــرنــده اي نـفــريــن شــده ايـــم
کــه سـهـمــمـانـــــ از پـــــريـــدنــــ
تـنـهـا در بــازي کـــــلاغ پــــــر اسـتــــــ
یه عاشقانه کوچک
اسون وداع کردم باهات با این که میمردم برات
کاشکی نمیذاشتم بری کاشکی میافتادم به پات
خواستم بگم ترکم نکن پیشم بمون ای نازنین
شرح پریشونیمو تو چشمای بارونیم ببین
هر شب با کلی اشتیاق زُل میزدم به آسمون
فرصت نمونده واسۀ ابراز احساس جنون
رفتی و من تنها شدم با این غم نامهربون
هر جا پیِت گشتم ولی هیچ جا نبود از تو نشون
دلخوش به این بودم تو هم گاهی کنار پنجره
ماه و تماشا میکنی با کولهباری خاطره
هر شب با کلی اشتیاق زُل میزدم به آسمون
فرصت نمونده واسۀ ابراز احساس جنون
کشف جرم!!!
عکسهایی که از پارتی جنجالی لو رفت!(تصاویر)
خدایا شکرت...
از کارتون توی اداره راضی نیستین...؟؟؟
پس این چی...!!
به افتخار پر طرفدار ترین تیمه آسیا
تنهایی
.. .
توی کافیشاپ پشت یه میز دو نفره تنها نشستی، که یه دختر خانوم میاد سمتت و میگه: ببخشید شما تنها هستید؟
و وقتی میگید، آره من تنهام، صندلی روبروتون رو برمیداره میره...
واقعیت ها اما جالب و طنز البته در ایران
اگر...
اگر گناه وزن داشت؛
هیچ کس را توان آن نبود که قدمی بردارد ؛