فوریت 90 بجنورد

به وبلاگ دانشجویان ترم خاطره ها خوش آمدید...

فوریت 90 بجنورد

به وبلاگ دانشجویان ترم خاطره ها خوش آمدید...

باز هم یادی از سهراب...

 

آنگاه که غرور کسی را له میکنی

آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران میکنی

آنگاه که شمع امیدکسی را خاموش میکنی

آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری

آنگاه که حتی گوش ات را می بندی تا صدای خردشدن غرورش را نشنونی

آنگاه که خدارامی بینی اما بنده ی خدا را نادیده می گیری

می خواهم بدانم ،؟؟؟

دستانت را به سوی کدام آسمان درازمیکنی تا برای خوشبختی خودت دعا کنی؟؟

به سوی کدام قبله نماز می گذاری که دیگران نگذارده اند؟؟؟!!!

< سهراب سپهری >

نظرات 12 + ارسال نظر
moslem سه‌شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 10:11 ق.ظ

واااااااااااااااقعا قشنگ بود دمت گرم سعید

خواهش میکنم عزیزم...

یلدا سه‌شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:20 ب.ظ

سلام من عاشق شعرای سهراب سپهریم واقعا قشنگه

سلام منم خیلی از سهراب و شعراش خوشم میاد...
ممنون ک سر زدید...

بهتره نگم... چهارشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:32 ق.ظ

اووووووووو. بابا ادبیات. هنر. فرهنگ. باکلاس. خوشتیپ. فعال. زرنگ. مشهدی دست تو جیب . بامرام. فردین. همه فن حریف. مدل. مثلا بقول خودت خوش قیافه، مطلبت خوب بود.
میگم دیگه کسی بجا من نظر نمیذاره. با اسم (بهتره نگم)
بنظرت جالب نیست واقعا؟؟؟؟

برا مطلب خواهش میشود
بابت تعریف ها هم اوفففف چ حالی کردم....
سوال آخرم نیدونم...

بهتره نگم... چهارشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:44 ب.ظ

آره جون خودت نمیدونی.
همه اون بقول شما تعریف هارو چپه ش کن، اونوقته که در جنابعالی صدق خواهد کرد. برادر. ولی درکل ناامید نباش.
بدک نیستی

وای اگه بدونی تعریف کردن ی آدم ناشناس چقدر برام مهمه اینجوری نمیگی...
فک نمیکنی ی وقت ب خاطر این حرفت خودکشی کنم آخه؟
ولی در مورد سوالت واقعا من چیزی نمیدونم!

بهتره نگم... پنج‌شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 07:59 ق.ظ

آخی ی ی .... داداش بیچاره..... راستی شما داداش من نیستی. هنو خیلی مونده به اون درجه نائل بشی.
نگاه برادر ، شما این دفه رو کوتاه بیا و خودکشی رو بذار گزینه آخر. جای امیدواری داری کافیه نواقصت رو برطرف کنی.
اونوقته که میشی یه پسر گل.

باشه فقط ب خاطر تو ایندفه رو قبول میکنم.
خوب بگو باید چ کنم ک بشم پسر گل؟

بهتره نگم... پنج‌شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:46 ب.ظ

من کاملا جدی گفتم.
شاید دوس نداشته باشی و یا درست نباشه جلو جمع بگم.
و من نمیگم ، گناه داری

وای که چقد گشنمه. دارم میرم ناهار... بفرمائید ؟

میگفتی حالا؟
چی میخواستی بگی؟
برا ناهار هم ممنون صرف شده نوش جان...

بهتره نگم... پنج‌شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 02:07 ب.ظ

اوه جه عصبانی... ندیده بودمت اینطوری.
موعدش بهت میگم. البته تو همین پست. در کنار سهراب سپهری که خیلی دوسش داری.
بهت بر نمیخوره و بعدش نگی نگفتی. قبول؟

هر جور دوس داری خواستی بگی بگو نخواستی هم نگو...
هر جور صلاحه...

بهتره نگم... شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:41 ب.ظ

خواستی بگی بگو نخواستی هم نگو...... !
مثلا میخوای بگی که واست فرق نداره ؟؟؟؟
خیالی نیست هرجور راحتی

واقعا برام مهم نی...

بهتره نگم... یکشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 07:52 ق.ظ

ادما اگه غرورشون و یه خورده کم کنن میتونن خیلی چیزای خوب اطرافو ببینن.
واسه صاحبش که مهم نیست پس واسه خاطر مام، هیمینطور.

جملت خیلی مفهومی بود نفهمیدم!

رها یکشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:39 ب.ظ

چه دعوایی گویا دیر رسیدیم
چ کا کردی با این بهتره نگم بدجور دلش ازت پره ا
ولی بیخیالش من خودم یجمله خوندم{ اگه کسی ازت متنفر باشه ناراحت نباش اخه میحاد مث تو باشه اما نمیتونه}
ولی خیلی مطلبت قشنگ بود خیلی سهرابو دوس دارم

ایول ب رها خانوم ک از اینجانب طرف داری کرد...
مرسی ...

بهتره نگم... یکشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 07:38 ب.ظ

وا.... اصلانم دلم از کسی پر نیست. خانوم سوءتفاهم شده
درضمن کی گفته من از کسی متنفرم؟ دلیل نمیشه
بهتر نیست هرکسی واسه پست نظر بذاره؟؟
بهتره تو بعضی مسائل دخالت نکنیم . ببخشید البت.

حالا یکی هم ی شوخی میکنه چرا ناراحت میشی؟
بی خیال بهتره نگم...
خودتو ناراحت نکن...

بهتره نگم... یکشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 07:46 ب.ظ

حرفم مفهومی بود واقعا؟
خب اشکال نداره. واقعا الان خوشحالی که داری اینطوور با کلمات یکیو میرنجونی؟ مهم نیست.
بالاخره که ما خواستیم وظیفه انسونیمونو انجام بدیم.
بعدا نگید نگفتید. بدرود

من هیچ وقت نخواستم کسی رو ناراحت کنم الانم نمیخوام...
اگه چیزی گفتم ک باعث ناراحتی شما شده عذر...
ولی واقعا حرفت ب نظرم مفهومی اومد...!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد