فوریت 90 بجنورد

به وبلاگ دانشجویان ترم خاطره ها خوش آمدید...

فوریت 90 بجنورد

به وبلاگ دانشجویان ترم خاطره ها خوش آمدید...

صندلی داغ...!

 

اولین صندلی داغ رو بلاخره میخوایم راه بندازیم....!

چون اولین صندلی داغ وبلاگ هم هست مهمونش باید ویژه باشه...!

 

مهمون ویژمون کسی نیست جز مدیر وبلاگ ...

احمد ریاحی...

 

نظرات 26 + ارسال نظر
s.sepehrmanesh یکشنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 04:40 ب.ظ

یعنی باید چیکارت کنم؟

نمیدونم داش....
با من درد دل کناز دلتنگی هات بگو....
خخخخخخخخ

morteza یکشنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 06:03 ب.ظ

داش احمد تابحال پیش اومده عاشق بشی؟؟؟؟؟؟

اولا بستگی داره عاشقی رو چجوری معنی کنی....
دوما نه داش ما رو چه به این حرفا....

yahya یکشنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 09:27 ب.ظ

salam dash
avval bepa nasoozi
motevallede chandy daghigh?
bache kojayi daghightar???
az kodoom ostad khoshet miyad az kodoom badet miyad??????
az che kari khoshet miyad az chi badet miyad??
az beyn dokhtaraye daneshgah kodoom behterine kodoom badtarin??hatman esm bebar
behtarin v badtarin hamkelasi??????esm bebar
badtarin nomre omret
behtarin nomre
nazaret darbare ems
darbare daneshgamoon
behtarin khatere karamoozi????????????
baghiye soal badan

سلام داش...
بی زحمت سعی کن فارسی تایپ کنی چون بعضی ها حوصله فینگلیش خوندنو ندارن....
خوب بریم سراغ سوالات....
من متولد 23 خرداد 1371
از استاد وطن چیان و استاد نظری و استاد مومنی و استاد سلطان آبادی خوشم میاد از استاد .....(کمر مصدوم رو شکستی) و استاد....(فوریت داخلی1) و استاد.....(اسطوره) بدم میاد
از پیچوندن و دودره بازی بدم میاد از اینترنت خوشم میاد....
من شناختی ندارم پس اظهار نظر نمیکنم....
اسم نمیبرم....
بچه ها همه خوبن اما درجه بندی داره...
بدتری نمره هندسه دوم دبیرستان 7 شدم البته سال سوم 19 شدم...
بهترین نمره فوریت داخلی40 شدم از همه بالاتر.....خخخخخخ با تقلب...
فوریت رشته خوبیه چون زود بازده و بازار کار خوبی داره اما دانشگاه درجه3 دیگه انتظاری ازش نیست....
بهترین خاطره کارآموزی وقتی بود که با استاد مومنی اولین آنژیوکتو درست زدم به بیمار....انگار دنیا رو بهم داده بودن...
چقد سوال پرسیدی داش....مرسی که اومدی

saeed_h دوشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:52 ق.ظ

من خیلی چیزا رو میدونم و زیاد نیازی ب پرسش نی
اما سوال:
چقدر حاضری بدی تا سربازی نری؟
چن سالگی ازدواج؟
چقدر حال میکنی ک با من دوستی؟
شیرین ترین اتفاق زندگی؟ البته بعد از دوستی با من
یالا جواب بده

سلام
حاضرم 20 میلیون بدم که نرم سربازی البته قسطی چون نقد ندارم...
انشاالله ۲۷-۲۸ سالگی به فکرش میافتم
حقیقتش همون روز اولی که دیدمت آرزو کردم یه دست و یه پا نداشتم اما با تو دوست بشم....(آخ کمرم)
شیرین ترین اتفاق قبولی در رشته فوریت پزشکی

morteza دوشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:22 ب.ظ

داش احمد بی زحمت یه ترمومتر بزار ببینیم صندلیه چقد داغه ؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!

۱۰۰۰ درجه فارنهایت....

حالا... دوشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:36 ب.ظ


سلام وقتی نوشابه میخوری اروق میزنی یا پیاز.
چندکیلویی.
اخرین باری که رفتی حموم چند هفته پیش بود.

نوشابه نمیخورم...
تا حالا هم نشنیده بودم کسی با خوردن پیاز ..... بزنه.
۸۱ کیلو ام
دیروز رفتم حمام...

مهدیار دوشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:40 ب.ظ

سلام من که همه چیزتو میدونم ولی عجب عکسی گرفتی بگواز این جور جاها مشهدپیدامیشه یابجنورد.....

بجنورده داش بابا امانه دیگه...

یه بنده خدا دوشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 02:10 ب.ظ

شنیدم مشهدی هستی... قضیه شمع؟ (جدی)

نمیدونم والا یه چی میگن برا خودشون...
برا خیلی از شهرهای دیگه هم از این حرفا هست.
بی خیال داش...

mersad دوشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 03:07 ب.ظ http://ems90

سلام داش احمد.عکست خیلی خوشکله
یکی از ارزو های خیلی مهمتو بگو؟

مرسی داش نظر لطفته...
آرزو زیاد دارم...
مهمترینش سلامتی خانوادم و دوستام....

حسین دوشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 03:59 ب.ظ

عکست قشنگه چون من گرفتم!!!! اولین روز سربازی چه احساسی داری؟؟

هنوز که نرفتم ببینم چه حسی داره...
شب تو اتاق حسمو بهت میگم داش...

moslem دوشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 04:41 ب.ظ

سلام داش احمد از اینکه مدیر وبلاگی چه حسی داری؟
و چند وقته کشتی کار میکنی ؟
کی میخای اون چربیاتو آب کنی؟
فعلا اینا رو جواب بده

سلام داش...
فقط بگم این میز مدیریت ها به کسی وفا نمیکنه...خخخخخ
من از دوم راهنمایی به طور ناپیوسته کشتی کار میکنم...
چربی نیست که داش...عضلست...

M.Delshad سه‌شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 10:16 ق.ظ

سلام احمد جون
خنه خمیییییییییییییییییییییییییییر...
او ل بگو ببینم وقتی بهت جمله بالایی رو میگم چه احساسی پیدا میکنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حواست باشه جواب درستی بدی ها!!!!!!!!!
دوما:هنوز همون اول مشهد همون درآبیه زندگی میکنین یا در قهویه کناریش؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سوما:از اینکه با همشهریات هم اتاقی هستی چه احساسی داری؟؟؟؟
فک نکنم باهم کنار بیاین. معلوم نیست سر شمع ماشین کدوم بنده خدایی باهم درگیر میشین که هر چند وقت یکیتون دازای جراحتای شدیده...
چهارما:
خسته شدی نه؟؟؟؟ هنوز اولشه!!!!!!!!!!!!
پنجما:
داش ۲ در ۲ چند میشه داش؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ششما
خسته نباشی داش .بقیش بعدا انشاا...
ببخشییییییییییییییییییییییییییید

خنه خمیییییییییییییییییییر...
یاعلی

سلام بره سیبری...
۱-هیچ احساس خاصی به این جمله ندارم....
۲-آره مشهد میلان اول درب آبیه...
۳-خوشحالم...اخلاقهامون باهم میسازه و الان ۳ ترمه باهمیم...اون ها شوخی دانشجوییه جدی نگیر...همین که تا حالا مرگ و میر نداریم جای شکر داره...
۴-خخخخخخخخخخخخ
۵- ۲*۲=هرچی اسطوره بگه....
۶-سلامت باشی بره سیبری....خخخخخخخخخخخخخخ

s.sepehrmanesh سه‌شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:37 ب.ظ

خا داش حالا میدونم چی بگم
تا حالا توشله بازی کردی ؟
2.بجنوردی واست چی معنی میده؟

۱-توشله بازی به شکل حرفه ای و در حد لیگ بجنورد نه....خخخخخخخخخ
۲-بجنورد واسه من یعنی تنهایی...اما بچه های بجنورد اون هایی که من باهشون برخورد داشتم بچه های بامعرفتی بودن داششششششششش
بجنورد واسه من دلگیره......

حسین سه‌شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:37 ب.ظ

حاضری بجای من یک هفته کارام مثل چایی گذاشتن یا ظرف شدن رو انجام بدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اونوقت در قبالش چه بهم میدی؟
اون کارها که موضوعش حل شد....
ترمک ترم بعدمون(هم اتاقیمون) قول داده انجام بده....

حسین سه‌شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:48 ب.ظ

یک دستگاه خودکار بیک بهت جایزه میدم!!!!! ولی من فک نمکنم کسی حاضر باشه با ما هم اتاق بشه مخصوصا ترمک(...ترم)

نا امید نباش داش خدا بزرگه....

بهتره نگم... چهارشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:44 ق.ظ

خب اخه این چه سوالائیه ازین بنده خدا میپرسید واقعا.
جواب نده بابا.
توشله بازی کردی دیگه چیه؟؟؟؟؟؟؟؟
اینارو بژرس:
بزرگترین هدف زندگیتون چیه؟
چرا خودتو لایق احترام میدونی. برا کدوم ویژگیت منظور؟
اخرین بار که از ته دل گریه کردی کی بود؟
کی ها با خدا مردونه حرف میزنی؟
یه جمله کوتاه برا پدرومادرت بگو. هرچی دوس داری؟
بزرگترین نصیحتی که به پسر و دخترت خواهی کردُ چه خواهد بود؟
اخرین باری که از دست بابات کتک خوردی کی بود؟
چقد ولخرجی؟
چرا اون مدلی ژس گرفتی و اون لحظه داشتی به چی فکرمیکردی؟
با نزدیک شدن به ایام امتحانات چقد اماده ای و درس خوندی؟
دوست داشتنی ترین ادمهای این مکانها از نظر تو کی هستند؟ نگهبانی.خدمه ها. راننده. سلف. اساتید و پرسنل دانشکده و بیمارستان؟
بزرگترین ارزوت چیه؟
بهترین غذایی که دوس داری؟
بهترین خاطره ذهنت؟
دوست فابریکت ؟
در پناه حق دادا

بژرس یا بپرس؟
اولا از حرف پ خواهشمندیم روی کیبورد یه جای مشخص واسه خودش پیدا کنه تا از این مشکلات پیش نیاد.....خخخخخخ
بزرگترین هدفم خوشبختی و سلامتی همه کساییه که دوستشون دارم.....
احترام دو طرفه است به هرکس احترام بذاری بهت احترام میذاره....
گریه رو نمیشه بگم ریا میشه.....
سجده بعد نماز....
تا آخر عمر نوکرتونم بابا و مامان عزیزم.....
بهشون میگم آدم باش به معنی واقعی کلمه....
یادم نمیاد کوچولو بودم....
خیلی کم.....
این مدلی عکس گرفتن رو دوستدارم....داشتم به افق فکر میکردم....
آمادگی واسه امتحان -۰-
ما رو وارد حاشیه نکن خواهشا.....
بزرگترین آرزوم همون هدفمه...
غذا=پیراشیکی
خاطرات تلخ و شیرین در کنار هم قشنگن پس بهترینی وجود نداره....
دوست فابریکم=علی
خوش اومدی....

بهتره نگم... چهارشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 02:06 ب.ظ

همه سولات تونو بسیار محافظه کارانه جواب دادین
و این جربزه و جسارت تو میرسونه دادا !!!!!!!

هااااااا...... این محافظه کارانه که گفتی یعنی چه.......

پرستاری 91 چهارشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 04:05 ب.ظ

سلام دادا
حالت چطوره؟
لطفا بجواب.....
1-اگه ازدواج نکردی چرا حلقه دست چپت میکنی؟
2-از اینکه تو کلاستون دختر ندارین ناراحت نیستی؟
3-بهترین و بدترین خاطره کار اموزی
4-تاحالا کسی بهت گفته خیلی بامرامی.......
5-ما هروقت میبینیمت بهت میگیم داد اش تا الانم اسمو فامیلتو نمیدونستیم خیلی با مرامی........
شدیدا ارادتمندیم..........

سلام
خوبم مرسی.....
۱-ازدواج نکردم...دست چپم هم حاقه ندارم انگشتر مشکی دارم که فکر نکنم نشونه ازدواج باشه....
۲-من کلاسی که دختر داشته باشه رو به اون شکلی که مد نظر شماست تجربه نکردم بخاطر همینم نمیدونم اینطوری بهتره یا با دختر...
۳-بهترین خاطره...همین ترم کارآموزی بیمارستان امام علی(ع) اولین CPR واقعی زندگیمو تجربه کردم روی یه پیرمرد(موقع ماساژ قلبشو زیر دستم حس میکردم)
بدترین خاطره.....بالا سر همون پیرمند وقتی من داشتم آمبو میدادم دکتر اومد گفت تمومه ولش کنید...من آمبو رو از لوله تراشه اش جدا کردم و بنده خدا فوت شد....(خدا رحمتش کنه)
4-بامرام؟!....
5-خوب خدا روشکر حالا اسم و فامیلمو فهمیدی ولی یه سوال چرا خودتو معرفی نکردی؟....
خوش اومدی.....

سینا پنج‌شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:50 ب.ظ

جهان پهلوان بودن چه حالی داره؟
باحال کلاسمون کیه؟
بامن کشتی میگیری؟

پهلوان زندگیت که الگوت باشه کیه؟

حس خاصی نداره...
آره با تو هم کشتی میگیریم البته رو تشک و با داور...چه آزاد چه فرنگی...
علیرضا دبیر باعث شد من عاشق کشتی بشم

سینا پنج‌شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:54 ب.ظ

درمورد عکستم باید بگم عرررررررررررررریییییییییی

علی دی من۰۵۸ پنج‌شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 02:01 ب.ظ http://azadie.blogfa.com

.

بدون شرح....

ن شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:56 ق.ظ

بابا خوشتیب ُخوکشل..............................................بقیهشو بدو

نه بابا.....

8945 شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:33 ق.ظ

راست حسینی بگو دوس دختر داری یا نه؟
مدیونی اگه دروغ بگی

اولا قرار نبود از این سوالها بپرسید حالا هم که پرسیدید اشکال نداره تایید میکنم....
دوما نه ندارم....

سیب چهارشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:29 ق.ظ

سلام

نظر شما راجع به طرح پایش چی بود؟؟

سلام
کار بی مزد و اجباری که طوری نشون دادن که انگار همه داوطلب بودیم...

farhood شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:43 ب.ظ http://nkums.blogsky.com

سلام
وب قشنگی دارین
شما نمیخواین تو وب علوم پزشکی نویسنده بشین

مرسی از نظرتون...
باشه بهتون سر میزنم...

ب سه‌شنبه 16 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 04:16 ب.ظ

اگه یکم خودتو راست میکردی خوشکل تر میافتادی تو عکس............................

همینجوریشم خوشگلم.....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد